حادثه یوفو ورونژ در سال 1989
کودک
با شروع داستان، سه کودک را پیدا می کنیم. نام آنها ژنیا بلینوف، واسیا سورین و یولیا شولوخوا است. دختر و دو پسر همگی در مدرسه محل تحصیل کردند. در آن غروب سرنوشت ساز 27 سپتامبر، دوستان تصمیم گرفتند بروند و در پارک محلی بازی کنند. ساعت حدودا شش و نیم بود و هوا گرم بود.
یوفو فرود می آید
در همان زمان متوجه چیزی در آسمان شدند. بسته به اینکه از چه کسی بپرسید، توضیحات یوفو متفاوت است. بچه ها چیزی دیدند که به شکل موزی بود. هنگامی که جمعیتی جمع شده بودند، برخی درخشش صورتی را توصیف کردند که به یک توپ یا کره قرمز تبدیل شد. قطر آن حدود 10 یارد بود. همه در سکوت حیرتزده فرود آمدن توپ را تماشا کردند.
نهادها
یک دریچه پایین آمد. تعداد واقعی بیگانگان گزارش شده نیز متفاوت بوده و بین یک تا سه در نوسان است. به نظر می رسد یکی دیگر از اعضای خدمه یک روبات باشد. بیگانگان انسان نما بودند، حدود 9 فوت قد داشتند و سرهای کوچکی داشتند. این ویژگی بعدی دقیقاً به اعتبار داستان کمک نکرد – اما هر بیگانه سه چشم داشت.
حداقل یک بیگانه دیسکی روی سینه داشت. آنها کت و شلوار نقرهای میپوشیدند که به آنها «کلیپوش» و چکمههای برنزی توصیف میشد. مد آنها در نسخه های بعدی اضافه شد، چند روز پس از چاپ داستان برای اولین بار و مردم می خواستند بیشتر بدانند.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.