فال و خاطرات فال
اگر خاطره و یا تجربه ای از تحقق در مورد انواع فال دارید و دوست دارید با دیگران به اشتراک بگذارید برای ما از قسمت پایین بخش دیدگاه ارسال کنید تا در سایت قرار دهیم. تا در قرعه کشی سایت فال بگیر شرکت کنید.
به نفرات برنده به انتخاب خود یک دوره آموزشی فال داده خواهد شد
با سلام وقتتون بخیر
اکثرا میگن که فال سرگرمیه و با دید سرگرمی بهش نگاه میکنن اما به نظر من فال علاوه بر حالت سرگرم کننده داشتنش مشاور و هشدار دهندست و مثل یه دوستی میمونه که شخص رو نمیشناسه ولی بهش مشاوره میده و با اینکه اونو نمیشاسه یه جور هایی هم از خودش نقاط ضعف و قوتش آگاهی داره بنابراین فال مشاور و دوسته. فال بکیر واسم
واما خاطره ای که از فال داشتم راستشو بخوایین من خودم وقتی تو فامیل یا حتی برا اعضای خانواده خودم حلا میخواستن فال بگیرن میگفتم ول کنین بابا همش پول هدر دادن و… هستش چون از ارزشش بی خبر و غافل بودم ولی روزی که حضوری فال گرفتن شیفته فال شدم و از اونجایی که خودم میگفتم ول کنین مشتاق شدم یاد بگیرم😂 زود کارت های فالگیر رو گرفتم وبا کارت ها بصورت عجیبی ارتباط برقرار کردم و با هزار تحقیق حتی اسم کارت ها رو هم نمیدونستم باهاش اشنا شدم و خیلی دوست دارم که یاد بگیرم و حرفه ای و حرفه ای تر بشم
لطفا دیدتونو تغییر بدین و با انرژی مثبت فال بگیرین
به امید خدا😍
محبوب
سلام من وقتی بیست سالم بود یه بار با دوستم رفتمفال قهوه بعد اینکه اومدم خونه گفتم برم تو سایتا و نت یاد بگیرم دوتا هم کتاب گرفتم آموزش فال قهوه شروع کردم شبانه روزی تمرین کردن اونقدر قهوه دم کردم خوردم که خدا میدونه هر روز فشارم میرفت بالا و سر درد و یه اوضاعی بود یه روز بابام منو صدا کرد گفت بیا برام فال بگیر ببینم چی یاد گرفتی من یه لحظه یه شکل ماشین دیدم همین جوری گفتم تصادف میکنی آقا بابا چند روز ماشین رو از حیاط خونه تکون نداد تا داداشم اومد گفت بریم بیرون جوجه کباب درست کنیم ما یک ساعت رفته بودیم که رو پل یکی از پشت زد به ماشین بابام کلی ناراحتی و اذیت خسارت و اینا گرفتیم افتادیم راه تا رسیدیم اونجایی که می خواستیم یه پرایدم اومد اینه بعل بابام رو زد شکوند همون موقع بابام یه نگاهی به من انداخت و داد زد گفت یه بار دیگه بساط قهوه تو خونه ببینم من میدونم و تو البته من یواشکی در حد مبتدی برا خودم فال میگیرم ولی این اولین خاطرم بود از فال قهوه ببخشید که طولانی شد
مهسا
سلام منم مثل خیلی ها اعتقاد خاصی به فال فال گرفتن ندارم ولی دیشب به خاطر موضوعاتی حالم خیلی بد بود و خوابم نمی برد. وقتی فال گرفتم حتی حوصله خواندن فاتحه برای حافظه نداشتم ولی باورش برام سخت بود فال دقیقا اشاره به همون موضوعات داشت به گونهای که از اون حال بدم در اومدم و گفتم شانسی اومده و دوباره فال گرفتم ولی بازم فالی با همان ویژگیها برام اومد
عاطفه علیزاده
یعنی باورش برام سخته. هر چی نیت میکنم و تو دلم میگذره رو درست برام میاره💙 ممنون از سایتِ خوبتون😍
13 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
سلام عزیز دلم خاطره ای که هیچ وقت یادم نمیره که اصلا حال روحی خوبی نداشتم نا امید بودم وقتی که با شما آشنا شدم برام فال گرفتید با اون صدای آرام بخشتون بهم امید دادید و وعده ۸ بازگشت عشقمو دادید همون ۸بهمن که تو دفترچه خاطراتم نوشتمش و با خوشحالی و گریه براتون پیام دادم این بود خاطره آبنباتی من از تو مهربان جان 🥰😊😍
😘😘😘
سلام من از فال ب عنوان سرگرمی نگاه میکردم اما ی اتفاقی برام افتاد ک وقتی فال گرفتم همه چیرو توضیح دادین بعدشم همینطوری ادامه داشت ب نحوی ک ب آموزش فال علاقه پیدا کردم و پیش خودتون اسم نوشتم
سلام من پیش خودتون فال گرفتم همه چیرو توضیح دادین و از ی سری اتفاقات خبردار شدم ک واقعا تو زندگیم تاثیر گذار شد بعدشم همینطوری ادامه داشت ب نحوی ک ب آموزش فال علاقه پیدا کردم و پیش خودتون اسم نوشتم
واینگونه بود خاطرات شیرین من
سلام من وقتی بیست سالم بود یه بار با دوستم رفتمفال قهوه بعد اینکه اومدم خونه گفتم برم تو سایتا و نت یاد بگیرم دوتا هم کتاب گرفتم آموزش فال قهوه شروع کردم شبانه روزی تمرین کردن اونقدر قهوه دم کردم خوردم که خدا میدونه هر روز فشارم میرفت بالا و سر درد و یه اوضاعی بود یه روز بابام منو صدا کرد گفت بیا برام فال بگیر ببینم چی یاد گرفتی من یه لحظه یه شکل ماشین دیدم همین جوری گفتم تصادف میکنی آقا بابا چند روز ماشین رو از حیاط خونه تکون نداد تا داداشم اومد گفت بریم بیرون جوجه کباب درست کنیم ما یک ساعت رفته بودیم که رو پل یکی از پشت زد به ماشین بابام کلی ناراحتی و اذیت خسارت و اینا گرفتیم افتادیم راه تا رسیدیم اونجایی که می خواستیم یه پرایدم اومد اینه بعل بابام رو زد شکوند همون موقع بابام یه نگاهی به من انداخت و داد زد گفت یه بار دیگه بساط قهوه تو خونه ببینم من میدونم و تو البته من یواشکی در حد مبتدی برا خودم فال میگیرم ولی این اولین خاطرم بود از فال قهوه ببخشید که طولانی شد
به ی دختر بچه تازه کار پیم دادم واسم فال بگیره بعد خودش با دوس پسرش کات کرده بود اخر سر بهم گفت. بعد من گفتم فلانی دوسگ داره؟اینم از رو عقده ای که داشت جریان خودشو ریخت رو خودم گفت دوسپسرت رابطه داره با یکی دیگه دوس پسرت به مو و اندام خیلی توجه میکنه ی دختر اردیبهشتی زیر پاش نشسته و خیلی مراقب باش گفت دوس پسرت خیلی حشریه و الکلی و دروغگو مادرشو دوس داره اما بی احترامی میکنه…گفتم بابا پی میگی پولمو پس بده نمیخام اونم صگی صگی برگشت گفت همینه که هست وجه برگشت نمیخوره اول باید مطمن میشدی کسی از من نارضایتی نداشته بعد پرو پرو برگشت گفت دوس پسرت مثل دوسپسر منه مراقبش باش دوس داشتی اینارو بهت نگم که حال و روز منو بگیری بعد افتاد گریه و زاری گفت واسم فال میگیری گفتم بلد نیستم و گفت پاسور بیار نشونت میدم…اینطوری شد که بنده پام باز شد به فال و فالگیری
ی بارم ی دختر ترک اومد دایرکتم برام واریز کرد واسه فال احساسی نگو دوس پسرش نامزد خواهرش بوده ویس میداد گریه میکرد ک دارن ازدواج میکنن میخام خواهرمو چیز خور کنمو فلان… بعد روزای بعدش میگفت واسم تک میگیری شاتت کنم با سه تا پیج که ویو استوریش زیاده گفتم مشکلی نیس روم نشد بگم نه…دفه اخر گفت ی تک بگیر واسم😐دقیقا به همین حالت همین جمله رو خشک خالی گفت بعد گفتم نیت؟ گفت نیتشو اخرش نوشت *فقط زود* ن شات کرد ن پول واریز کرد گفتم چ طرز صحبته…اونم شروع کرد فحاشی کارت خوب نیس،فقط من مشتریتم اصلا اهلاق نداری ک مشتری نداری… اخرش گفت فکر کردی من خرم رفتی شمع تراپی کردی خاهرمو عشقم زود ازدواج کنن اسامی هردوشونو داشتی منم مات و مبهوت موندم بعد گفت میرم شکایت میکنم.. دیگ حوصلم داشت از چرت و پرتاش سر میرفت گفتم برو شکایت کن بگو رفتم فال گرفتم شوهر خواهرمو برگردونم سمت خودم خواهرتم تشویقت میکنه میگه چ کار شایسته ای کردی قربونت برم خواهری…😂 ادم واقعا میمونه از بعضی ادما و رفتاراشون وکاراشون چیکار کنه
یه تجربه و خاطرعدخوب از فال اینکه چن سال پیش فال گرفتم بهم گفت سر یه شغلی میری که کار سخت هست و پشت میزی نیست واونجا هم نصیب و قسمت پیدا میکنی یکی بهت پیشنهاد ازدواج میده.الان سر کار میرم و یکی بهم پیشنهاد داده اما هنوز بهم نرسیدیم برا رسیدنمون دعا کنین ❤
یبار با دوست پسرم رفتم پیش فالگیر، فال گرفتم گفت دوست پسرم داره بهم خیانت میکنه و راستم گفت….
با سلام وقتتون بخیر
اکثرا میگن که فال سرگرمیه و با دید سرگرمی بهش نگاه میکنن اما به نظر من فال علاوه بر حالت سرگرم کننده داشتنش مشاور و هشدار دهندست و مثل یه دوستی میمونه که شخص رو نمیشناسه ولی بهش مشاوره میده و با اینکه اونو نمیشاسه یه جور هایی هم از خودش نقاط ضعف و قوتش آگاهی داره بنابراین فال مشاور و دوسته.
واما خاطره ای که از فال داشتم راستشو بخوایین من خودم وقتی تو فامیل یا حتی برا اعضای خانواده خودم حلا میخواستن فال بگیرن میگفتم ول کنین بابا همش پول هدر دادن و… هستش چون از ارزشش بی خبر و غافل بودم ولی روزی که حضوری فال گرفتن شیفته فال شدم و از اونجایی که خودم میگفتم ول کنین مشتاق شدم یاد بگیرم😂 زود کارت های فالگیر رو گرفتم وبا کارت ها بصورت عجیبی ارتباط برقرار کردم و با هزار تحقیق حتی اسم کارت ها رو هم نمیدونستم باهاش اشنا شدم و خیلی دوست دارم که یاد بگیرم و حرفه ای و حرفه ای تر بشم
لطفا دیدتونو تغییر بدین و با انرژی مثبت فال بگیرین
به امید خدا😍
سلام مرجان جان
خاطره رو بار اول یادم میاد که همینطوری تو اینستا میگشتم که یهو با پیج شما آشنا شدم .
بهتون گفتم میشه فال برای منم بگیرین گفتین بله . شماره واتساپت رو دادی . گفتی الان دست تنهام چون دوستم نیست و یکم طول میکشه منم گفت اشکال نداره .
ازم خواستی قهوه درست کنم نیت کنم و بخورم ولی ما قهوه نداشتیم😅😅
گفتی چای گفتم پاکتی ِ😅 گفتی بستشو پاره کن و بفرست و منم عکس گرفتم و فرستادم و یادمه عکس یک قلب ِ خوشگل در اومد و شما گفتی چه فالت خوشگل ِ و با صبر و حوصله برام تفسیرش کردی و ما اون شب تا آخرای شب چت میکردیم … یادش بخیر🌹♥
سلام.من پیش یک خانوم ارمنی فال گرفتم ۱سال پیش بعد بهم گفت که یک تصادف داری که کلی ترسیدم🤓🤓🤓🤓دیگه بعد فال هر زمانی میخواستم برم بیرون دوش میگرفتم لباسی میپوشیدم که اگر تصادف کردم رفتم بیمارستان لباس پارشد حرص لباسمو نخورم😂😂😂😂فعلا تصادف نکردم